اینم یه عکس جدید که فکر نکنم جایی دیده باشین
پیشرو رو نگاه کنین ...
بازم دمش گرم اراده شاهین فلاکت با اون همه بلایی که سرش اومد
بازم انگیزه داشت تا ترک کرد
علاقمندی های ما درباره موسیقی، فوتبال، اتومبیل، و حیوانات
هيجان "ته وز" از تمايل آرسنال به جذب وي
"كارلوس ته وز" مهاجم وستهام از اينكه ممكن است جانشين تيه ري آنري در آرسنال شود هيجان زده شده است.
ستاره آرژانتيني چكشيها در مصاحبهاي با روزنامه سان درباره تمايل توپچيها به امضاي قرارداد با وي گفت: ميدانم كه مردم در حال صحبت كردن در مورد آرسنال و اينكه چه كسي قرار است به جاي آنري به اين باشگاه منتقل شود،هستند و بي ترديد از شنيدن اين حواشي به وجد ميآيم زيرا همواره گفته ميشود كه قرار است من جايگزين كاپيتان سابق اين تيم شوم. آرسنال يكي ديگر از باشگاههاي بزرگ انگليس است و مهمتر اينكه من با انتقال به استاديوم امارات از لندن نيز خارج خواهم شد. توپچيها بيشتر تكنيكي كار ميكنند تا فيزيكي،بنابراين مشكل با شيوه بازي اين تيم نخواهم داشت. حرف و حديثهاي بسياري در مورد مقصد بعدي من در جريان است و باعث خوشحالي است كه چند باشگاه خواهان به خدمت گرفتنم هستند.کلیک کن ولی شکه نشی ها؟
پله های ترقی را خیلی سریع طی می کند ، او دیگر نسیم نیست ، او همانند یک گردباد در حالی پیشروی است. حال کار به جایی رسیده که می تواند ادعا کند همپای مارادوناست اما این بچه آنقدر متواضع است که چنین داعیه ای را بر زبان نمی آورد. لیونل آندرس مسی پا را از بین ستاره های دنیای توپ گرد فراتر نهاده و حالا به جرگه ی فوق ستارگان ملحق شده است. او عنوان برترین بازیکن فصل لا لیگا را از آن خود کرد، لقبی که به حق برازنده ی اوست.
بخش هایی از جدید ترین مصاحبه ی وی که با اسپورت انجام شده را می خوانید. در این مصاحبه سؤال های کاملا معنی داری از لئو پرسیده شد و او هم به سادگی از پس آنها برآمد!
- از نظر تو خرید های تابستانی بارسلونا تا به اینجا خوب و مؤثر بوده؟
"حتما همینگونه است. همانند فصول گذشته بارسا در هر فصلی خرید های عالی و چشمگیر داشته ، از دید من مدیریت بارسلونا بسیار پیشرفته است. البته نمی خواهم وارد مسائل فنی تیم شوم ولی به گمانم که بهترین انتخاب ها را داشته ایم. آنری یک نعمت بزرگ برای ماست و با حضور او دیگر مشکلی برای گلزنی نداریم ، ما از گذشته هم رؤیایی تر شده ایم."
- آیا در فصل آینده بیشتر به مارادونا بودن نزدیک خواهی شد؟
" هرگز نمی توانم خود را به سطح مارادونا برسانم ، قدرت چنین مقایسه ای هم وجود ندارد. از دید من هیچ ستاره ای نمی تواند و اجازه ی آن را ندارد که خود را با مارادونا مقایسه کند. تعصب و غیرت او الگوی تمام آرژانتینی هاست و نمی شود در سطح ستاره ای بازی کرد که فوتبال را به آرژانتین هدیه نمود. من هم فقط تلاش می کنم که مثل او باشم ، اگر تا کنون گلهایی همانند وی زده ام تصادفی بوده است. من تاکید دارم که مارادونای دوم نیستم ، من مسی اول هستم."
- به نظرت خط حمله ی بارسا زیادی شلوغ نشده؟
"به نظر من مشکلی از این لحاظ نداریم. من ، سامی و آنری هستیم و رونالدینیو هم پشت سر اتوئو قرار می گیرد.خط حمله ی ما شلوغ نیست و همه چیز روی برنامه ریزی تحقق خواهد یافت. البته این را قبول دارم که ستاره ی زیاد داشتن یک نوع دردسر است و رایکارد برای مهره چینی این همه ستاره ممکن است دچار مشکل شود ، این بدیهی است."
- بر چه اساس و منطقی بارسلونا را قهرمان می دانی؟
"این که ما در مصاحبه های خود مدام از قهرمانی سخن می گوییم هرگز به معنای رجز خواندن نیست ، بلکه به آن خاطر است که از آن (قهرمانی) کاملا مطمئن هستیم! در فوتبال چیزی قابل پیش بینی نیست و هر حرفی که هست باید در زمین بازی زده شود اما چیزی که واضح است فاصله ی تاکتیکی و تکنیکی زیاد بارسا نسبت به سایر تیم ها در لا لیگاست ، حتی امسال هم این امر به وضوح نمایان بود. اگر اشتباهات عجیب هفته های پایانی نبود قطعا شانس اول قهرمانی بودیم. فصل جاری قطعا قهرمانیم."
- می گویند بارسلونا فرانسوی شده ، این را قبول داری؟
"هیچ گاه چنین نیست. بارسلونا اسپانیایی است و هیچ ملیت دیگری در آن دخیل نخواهد شد. درست است که ما جزو غیر بومی های بارسا هستیم اما در ترکیب بارسلونا دیگر ملیت معنی و مفهومی نخواهد داشت ، همه به خاطر پیراهنی که می پوشیم می جنگیم. پیوستن آنری و قرار گرفتن نام او در کنار نامهای آبیدال ، ژولی ، تورام را نباید به عنوان فرانسوی شدن تیم یاد کرد."
- اگر امسال قهرمان می شدید احتمال آن وجود داشت که بارسلونا را ترک کنی؟ مثلا به مقصد اینتر یا یک باشگاه بزرگ دیگر ؟
"هدف ما از قهرمانی ها خداحافظی با خیالی آسوده و ترک تیم نیست. ما قهرمان می شویم چون این وظیفه مان است. بارسلونا خانه ی اصلی من است و قصد ترک آن را هم ندارم ، به نظر من یک ستاره در تیم خود ستاره است و گاهی با یک انتقال اشتباه توسط خودش محو می شود. من پیشنهادات بسیار خوبی داشته ام، اما همه ی آنها را رد کرده ام چون بارسلونا تنها تیمی است که می تواند مرا به عنوان لیونل مسی به سراسر دنیا معرفی کند. هیچ تیم دیگری در دنیا نخواهد توانست چنین اجازه ای به من بدهد که تا این حد از فوتبال حرفه ای سود و از آن لذت ببرم."
جنسیت مونث
رنگ مو سیاه
رنگ چشم قهوه ای
گروه ریونکلا
مدرسه هاگوارتز
عضویت در ارتش دامبلدور
بازیگر فیلم ها کتی لئونگ
اولین حضور در هری پاتر و زندادی ازکابان
شخصیت داستان هری پاتر نوشته جی کی رولینگ است که در مدرسه هاگوارتس و در گروه ریونکلاو قرار دارد و یک سال از خود هری پاتر بزرگ تر است.
چو چانگ دختری بلند قامت و زیبا رو است که مو های سیاه و چشمان آسیایی دارد.
چو شخصیتی اجتماعی دارد و به همین سبب دوستان زیادی دارد ... وی جستجوگر تیم کوییدیچ ریونکلاو است و همچنین به تیم حرفه ای کوییدیچ تورنادو علاقه دارد.
اسم او بر این شاره دارد که او اهل شرق آسیا است و احتمالا به کشور های چین یا کره تعلق.
نقش چو چانگ را در فیلم های هری پاتر کتی لئونگ ایفا می کند. وی در فیلم های هری پاتر و جام آتش و هری پاتر و محفل ققنوس ایفای نقش می کند.
چو اولین کسی است که توانست هری را به خود علاقه مند کند ، با اینکه در میان آن دو شباهت شخصیتی وجود نداشت . علاقه این دو نفر از سال سوم تحصیل هری پاتر در هاگوارتس و اولین دیدار آن دو در مسابقه کوییدیچ گریفنیندور و ریونکلاو آغاز شد. چو چانگ در سال بعد با سدریک دیگوری ارتباط عشقی داشت و حتی بعد از مرگ سدریک و ارتباط چو با هری هیچوقت سدریک را فراموش نکرد و این یکی از دلایل جدایی آن دو در پایان سال پنجم تحصیل هری پاتر در هاگوارتس بود
گرفته شده از ویکی پدیا
استعداد طلایی ولز
رایان در رده ملی قصه پر غصه ای داست . تنها افتخار قابل ذکر او جایزه استعداد طلایی ولز بود . نخستین بازی ملی گیگز در حالی مقابل آلمان غربی انجام شد که یار تعویضی تیم ملی ولز تنها 17 سال و 321 روز سن داست . متاسفانه او در رده ملی هیچ مجالی برای درخشش به دست نیاورد . آنها در یک قدمی حضور در جام جهانی 2002 ، بازی برگشت پلی آف مقابل روسیه را در زمین خود با یک گل واگذار کردند تا ولزی ها به رغم داشتن بازیکنان بزرگی که اکثر آنها در لیگ برتر بازی می کنند همچنان ناکام باشند .
گل تاریخی رایان به آرسنال
آن روز شیطان بزرگ توپچی ها را به توپ بست ، اما زمان گذشت رایان به پختگی لازم رسید و منچستر به افتخار بازیکن نشاط آور اولدترافورد همواره گلهای زیبایی به ثمر رساند .
فوق العاده ترین گل دوران ورزشی گیگز در سال 1999 به ثمر رسید . بازی تکراری مرحله نیمه نهایی جام حذفی آن فصل مقابل آرسنال در ویلا پارک برگزار شد .
یونایتد تیم بسیار قدرتمندی داشت اما بیم آن می رفت که با شکست مقابل آرسنال دچار تضعیف روحیه شده و لیگ برتر و فینال لیگ قهرمانان را از دست بدهد . در شرایطی که بازی مقابل آرسنال با یک تساوی دیگر در حال اتمام بود ، اشمایکل بزرگ پنالتی حساس آرسنالی ها را مهار کرد تا بازی به وقت اضاف کشیده شود . ظاهراً باید ضربات پنالتی ، فرجام کار را مشخص می کرد . ولی در آخرین ثانیه گیگز دیوانه وار از مرکز زمین ، همه آرسنالی ها دریبل کرد و وقتی به دروازه بان رسید توپ را از بالای سر وی وارد دروازه نمود تا زیباترین گل تمام ادوار جام حذفی وارد دروازه دیوید سیمن شود . شادمانی رایان پس از گل به صحنه ای ماندگار تبدیل شد . او پیراهن و زیر پیراهنی خود را از تن خارج کرد و در میان آرسنالی ها شروع به دویدن کرد تا به نیمکت من یونایتد رسید . چند سال بعد بکهام در کتاب خاطرات خود فاش ساخت که آرسنالی ها هنگام دویدن گیگز رکیک ترین الفاظ را نثار وی کردند
گرفته شده از سایت ویکی پدیا
آندره آ پیرلو
متولد : 1979/5/19
ملیت : ایتالیایی
باشگاه کنونی : آث میلان
شماره : 21
پست : هافبک
قد : 178سانتیمتر
وزن :۶۵ کیلوگرم
محل تولد: ایتالیا ، برشا ، فلرو
افتخارات المپیک : مدال برنز فوتبال مردان - المپیک 2004 آتن
در مورد فوتبال:
پیرلو در سال های 1998-1994 و سال 2001 (به صورت قرضی) برای تیم برشا و در سالهای 1999-1998 وسال 2000 برای تیم اینتر بازی کرده است . وی همچنین در فصل 2000-1999 برای تیم رجینا (به صورت قرضی) بازی می کرد و از سال 2001 به تیم آث میلان منتقل شد و هم اکنون نیز در این تیم توپ می زند.
او به همراه این تیم یک مرتبه موفق به فتح اسکودتو شد. وی همچنین به همراه تیم میلان یکبار قهرمان جام باشگاه های اروپا شد.
او برای تیم ملی ایتالیا در مسابقات یورو 2004 و در المپیک تابستانی سال 2000 بازی کرد و به همراه این تیم در سال 2000 موفق به کسب مدال برنز فوتبال مردان المپیک آتن گشت .
هم اکنون پیرلو یکی از بهترین هافبک های حال حاضر جهان به خصوص در سری آ به شمار می رود .
او دارای استعدادی فوق العاده در دادن پاسهای دقیق است . از دیگر تواناییهای این بازیکن می توان خلاقیت بالا و دادن پاسهای در عمق زیبا نام برد . در تیم میلان ، پیرلو مرکز تیم است و بازیکنان این تیم گرداگرد توانایی های او در ضمینه های مختلف مانند بازی خوانی و کنترل کردن بازی قرار دادند . پیرلو همچنین متخصص توپ های مرده نامیده می شود . او اولین گزینه برای زدن ضربات آزاد و کرنرها می باشد . پیرلو شگردی جدید برای زدن ضربات آزاد مرسوم کرد به این ترتیب که او با استفاده از آرایش مخصوصی که به سه انگشت بیرونی پای خود برای زدن ضربات آزاد میدهد توانسته است با رکورد بیشترین گل از ضربات آزادی را که بازیکنان میلان از اول تاسیس این باشگاه تا هم اکنون در نیم فصل اول زده اند تساوی کند(چهار گل در نیم فصل اول) به طوری که فقط دو نفر توانسته اند با این رکورد تساوی کنند( دیمیتری آلبرتینی 3بار و فرانک ریکارد 1 بار ).
تکنیک فوتبال بازی کردن این بازیکن واقعا بی همتاست و کیفیت بازی این بازیکن هیچ گونه محدودیتی برای مربی این تیم باقی نگذاشته است. . با این وجود چون در میلان بازیکنی مانند پیرلو از نظر خصوصیات تدافعی وجود ندارد وتنها کسانی که می توانند در میلان در پست او بازی کنند ( گتوزو و سیدورف) دارای خصوصیات لازم یک هافبک تدافعی خلاق نیستند پیرلو به ناچار در این پست بازی می کند .
پیرلو در جام جهانی 2006 آلمان یکی از مهره های اصلی این تیم به شمار می رود.
دورنمای خانوادگی
آندره آ پیرلو متولد یک خانواده ی ثروتمند است و پدر او دارای دو مرکز بزرگ ذوب آهن می باشد.از آنجایی که خانواده پیرلو عاشق بازی فوتبال هستند آندره آ را در بازی فوتبال پشتیبانی می کردند.البته اونها هیچ وقت چیزهایی رو که پیرلو دوست نداشت به او تحمیل نمی کردند.پیرلو دارای یک برادر می باشد که 3 سال از او بزرگتر است و در تیم برشا توپ می زند وی همچنین خواهری دارد که 10 سال از او جوانتر است .
اطلاعات دیگر
نامهای مستعار: Campanellino،Trilly،Metronomo
خانواده: یک برادر به نام ایوان که از او سه سال بزرگتر است. و یک خواهر که از او ده سال جوانتر است.همسری به نام دبروآ ، پسری به نام نیکولا و دختری به نام آنجلا
نخستین بازی برای تیم ملی ایتالیا : بازی مقابل آذربایجان
گرفته شده ویکی پدیا
رابرت دنیرو بازیگر موفق
دنیرو همچنان در حال بازی در فیلمهای مختلف است اما او نیز پیر شدهاست. جدیداً در فیلمهای اسکورسیسی بازی نکردهاست و در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری پروستات خود است.
گرفته شده از سایت ویکی پدیا
داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود.
بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار با طلسمي خطرناك بيهوش مي شود و با خون نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شدهاست.
بعد از آن به چند نفر حمله میشود و همه به هری پاتر شک میکنند. کسانی که مورد حمله قرار میگیرند خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده، هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است، در این میان او میفهمد که نا خواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع جینی، خواهر رون که بهترین دوست هری است، به تالار اسرار برده میشود و هری و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات میدهند. در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت(تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام میشده است!
هری پاتر و جام آتش شروع یک سری داستانی مجزا اما مربوط است. تا به این جا داستانهای هری پاتر مجزا و جدا از هم بوده و هر کدام به تنهایی قابل فهم بودهاند، اما از این داستان یک سیر پیوسته داستانی شروع میشود که همه داستانها کاملا با هم در ارتباطند و اسکلت کلی اینگونهاست که لرد ولدمور به بدن فیزیکی خویش باز میگردد و جدالهایی را با هری در پی دارد که سیر صعودی این داستانها تا پایان هفتمین داستان بر این اساس است.
در این داستان هیجان نقش اول را دارد، بر خلاف داستان اول هری پاتر داستانی آهنگین و قابل پیش بینی نیست، مانند داستان دوم وحشت نقش اصلی را در آن بازی نمیکند و بر خلاف داستان سوم دیالوگها تقریبا هیچ نقشی در آن ندارند اما، این داستان هیجان را به همراه میآورد و هری پاتر را بسیار قوی تر از آنچه بود نشان میدهد. در واقع جی کی رولینگ قصد دارد بزرگ شدن هری پاتر را به نمایش بکشد.[نیاز به ذکر منبع]
وقتی وارد مدرسه میشود میفهمد که مسابقات دورهای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ) ، انجام میشود ، آن سال در هاگواترز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمیتواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیاندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت میکند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شدهاست، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون میآید و همه با او دشمنی پیدا میکنند، حتی بهترین دوستش : رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه میشود و در مرحله اول با اژدها روبرو میشود، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ موجودات دریایی نجات میدهد خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات میدهد و این باعث میشود که امتیازاتش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق میشود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری ، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس میکنند به مکان دیگری منتقل شده و فرود میآیند.
در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکیش است و سدریک نیز کشته میشود. هری و ولدمورت با هم دوئل میکنند و هری موفق به فرار میشود و به هاگوارتز باز میگردد !
وقتی باز میگردد و همه در فکر مرگ سدریک هستند، معلم درس دفاع در برابر جادوی سیاه او را به دفترش میبرد و برایش میگوید که او معلم این درس یعنی مودی چشم باباقوری نیست، بلکه مرگ خواری است که خود را به شکل مودی در آورده، او نام هری را داخل جام آتش انداخته و او بوده که غیر مستقیم کمک میکرده تا هری در مسابقه سه جادوگر پیروز شود. اما قرار بوده که هری به دست ولدمورت کشته شود ولی هری موفق به فرار شده و به همین دلیل مودی قلابی قصد کشتنش را میکند. اما همان موقع مدیر مدرسه میرسد و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان میرسد
گرفته شده از ویکی پدیا
!
هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشتهاست، او از لرد ولدمورت و کارهای اخیرش کاملا بی خبر بودهاست. روزی که او با پسر خاله غیر جادوگرش دعوا میکند دیوانهسازها که نگهبانان زندان آزکابان هستند پیدا میشوند و به آنها حمله میکنند و هری آنها را با جادو فراری میدهد.
اما هری به دلیل اینکه قبل ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده توسط وزارت سحر و جادو به دادگاه احضار میشود. او سرانجام تبرئه شده وبه مدرسه میرود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است.
کل داستان به این مشغول است که تشکیلاتی سری به نام محفل ققنوس تشکیل شده که بر ضد لرد ولدمورت کار میکند، مدیریت محفل ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیر مستقیم هری پاتر و وزارت سحر و جادو را نشان میدهد زیرا وزارت سحر و جادو بازگشت ولدمورت را انکار میکند و مقالاتی ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامهها به چاپ میرساند.
هری خوابهایی میبیند که همه به واقعیت تبدیل میشود. او در واقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک میکند و زمانهایی که خواب است تمام اتفاقاتی را که او انجام می دهد و یا میبیند از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سر انجام او خوابی میبیند که سیریوس بلک پدر خوانده اش اسیر ولدمورت است و به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده، که جایی در وزارت سحر و جادو است، میرود. دوستانش هم با او میآیند اما مشخص میشود که ولدمورت او را فریب داده تا او به وزارت سحرو جادو بیاید و گویی که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده را بیابد. هری اسیر مرگخواران میشود و پس از کمی مبارزه اعضای محفل ققنوس فرا میرسند.
سر انجام گوی پیشگویی میشکند و کسی پیشگویی را نمیفهمد ... دامبلدور با ولدمورت مبارزه میکند و هری به هاگوارتز باز میگردد.
هری با دامبلدور صحبت میکند و محتوای پیشگویی را میفهمد. پیشگویی از این قرار است که: کسی که میتواند ولدمورت راشکست دهد در پایان ماه ژوئیه به دنیا آمده و نشانی مخصوص دارد. او و ولدمورت با حضور هم نمیتوانند زندگی کنند.
هری به خانه میرود تا در آرامش با این مسئله بزرگ کنار بیاید که تنها کسی که میتواند بزرگترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.
هری پاتر 7
کتاب هفتم هری پاتر که به تازگی منتشر شده کتابی است که سرنوشت هری پاتر و دیگر شخصیتهای داستان را مشخص میکند.تقریبا نیمی از طرفداران ایرانی هری پاتر کتابی را به عنوان هری پاتر هفت به قلم خود نوشتهاند. مسئله اصلی داستان هری پاتر هفت پیدا کردن جان پیچ های باقی مانده و در نهایت نبرد نهایی با ولدمور است.هری پاتر در این کتاب متوجه می شود که 3 چیز به اسم یادگاران مرگ وجود دارد که صاحب آن ها ارباب مرگ می شود و تصمیم می گیرد به دنبال آن ها نیز برود.در این کتاب با گذشته ی دامبلدور نیز بیشتر آشنا می شویم
منبع سایت ویکی پدیا
رونالدو یک بازیکن فوتبال اهل برزیل است که هم اکنون در تیم آ.ث.میلان ایتالیا بازی میکند.رونالدو اولین بازی ملی خود را در ۱۷ سالگی برای برزیل انجام داده است و در ۱۸ سالگی به مقام برترین بازیکن فوتبال جهان دست یافته است، اما به دلیل مصدومیتهای فراوان، اکنون در فوتبال خشن ایتالیا، دچار مشکل شده است
وی با مُدل برزیلی دانیلا چیکارلی ازدواج کرد که بعدها این ازدواج به جدایی انجامید
رونالدو ده آسیس موریرا (زادهٔ 21 مارس 1980 در پورتو آلگره، برزیل) فوتبالیست مشهور برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها «رونالدینهو» شناخته میشود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی «رونالدوی کوچک» است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده میشود.
رونالدینیو در حال حاضر در بارسلونای اسپانیا بازی میکند و با این تیم به قهرمانی لیگ اسپانیا (2 بار) و جام قهرمانان اروپا رسیده است. او تا بحال دو بار از سوی فیفا به عنوان بهترین بازیکن سال برگزیده شده است.
او در ضمن از موفقترین بازیکنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانی جام جهانی 2002 رسیده است.