24 November 2007

جوک
سلام جوک های توپی را برایتان میذارم فقط ببینین حال کنید


ترکه میره سربازی دور کلاش قرمزی


ترکه میره عروسی برف شادی میزنن سرما میخوره


تركه ولره ميرن مكه در حال سنگ زدن به شيطان بودن كه تركه به لره ميگه: من سنگام تموم شده چيكار كنم؟ لره ميگه: كوتاه نيا
فحش بده



به يه تركه يه ليوان آب ميدن بهش ميگن اين مشروبه تركه شروع به عربده کشيدن ميکنه و ميرقصه . بهش ميگن گولت زديم اين مشروب نبود .ميگه دير گفتين ديگه منو گرفته




تركه دو دل بوده که اگه رفيقش زنگ زد بپيچونتش يا نپيچونتش-يه دفه رفيقش زنگ ميزنه تركه هم گوشي رو بر ميداره حول ميشه ميگه: تلفن همراه مشترك مورت نظر خاموش نميباشتلطفا پس از شنيدن بوگ کوتاه مجتدا شماره گيري نفرماييتبوووووووووووگ



به تركه ميكن تو نوروز كجا رفتي ميكه امام رضا طلبيد رفتيم شمال


تركه ميره خونه ميبينه بوي گاز مياد به زن و بچه هاش ميكه برقا رو روشن نكنيد من كبريت آوردم



به تركه مي گن تا حالا گول خوردي؟ مي گه آدم که گول نمي‌خوره، گول آدمو مي‌خوره





به يه تركه ميگن :‌ راسته شما به خر ميگين داداش؟ ميگه آره داداش



به تركه مي گن:چرا ماشينتو از پلاک شروع مي کني به شستن؟مي گه:والا يه بار ار سقف شروع کردم به شستن رسيدم به پلاک ديدم ماشين خودم نيست



تركه ميره باشگاه بدنسازي مربي بهش ميگه هفته اول بدنت درد ميگره تركه ميگه پس من از هفته دوم ميام



رو ميخواستن سركار بذارن بهش يه چك ميدن توش مينويسن خدا تومن بعد تركه ميره بانك ميبينن هي داره گوني گوني پول مياره ميرن تحقيق ميكنن ميبينن رئيس بانكه لر بوده



تركه رو ميگيرن ميگن پدر سوخته چرا پشت ماشينت نوشتي امام با سالاد ! ميگه مگه چيه؟از شما بهتره که مينويسين خدا با ماست



تركه رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داري؟ ميگه: آره، خاموشش کردم


به تركه ميگن اگه همه دنيا رو بهت بدن چي کار ميکني؟‌ ميگه: ميفروشم ميرم خار




تركه ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده


به تركه ميگن با رضا جمله بساز، ميگه: من و حسن و حسين رفتيم پارک. ميگن: پس رضاش کو؟ ميگه: آخه رضا کارداشت، نيومد


تركه مي گوزه دومتر پرد ميشه عقب بهش مي كن چي شدميگه تو دنده بودم


به ترکه میگن از مسافرت چی اوردی میگه تشریف


يه تركه اكس ميخوره سر نماز ميگه : السلام و عليكم و رحمه اله و بركاتو .. تو .. تو .. خودت قند و نباتي شكلاتي شكلاتي


به تركه مي گن : پيامبر كي به رسالت رسيد مي گه : نمي دونم من سيدخندان پياده شدم


تركه مي خواست نماز بخونه مهر نداشت امضا كرد


تركه داشته نماز مي خونده موقع قنوت هي دستشو اينور اونور تكون مي داده ازش مي پرسن چرا اينطوري مي كني ميگه آخه آنتن نمي ده


تركا زنگ مي زنن قم مي گن يه امام جمعه برامون بفرستين مي پرسن پس قبلي چي شد؟ ميگن اونو كشتيم امام زاده ساختيم
تركه يك سكه ميندازه هوا، شير مياد، فرار ميكنه


تركه بعد از عيد فطر بچه دار ميشه اسم بچشو مي زاره پسفطرت


نانوا به تركه ميگه،پشت سرت كسي واينسته كه نون نيست،تركه هم به هركس كه ميومده ميگه بيابروجلومن كه پشت سرمن نون گيرت نمياد


تركه ميره ماه عسل وقتي بر ميگرده زنش ميگه : چرا منو نبردي ؟! تركه ميگه : خواب بودي دلم نيومد بيدارت کنم


اختراع ترك ها ميدوني چيه؟ چراغ قوه با باطري خورشيدي


تركه ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن


از تركه ميپرسن چرا خر شدين: ميگه: امن از دوست ناباب


تركه رو برق مي گيره مامانش مي گه ننه جون ولش نکن همين بود که باباتو کشت



تركه با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو .با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما .سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه :برو برو منم


تركا سفينه ميسازن برن خورشيد....خبرنگاره مي پرسه:آقا اگه بريد خورشيد ميسوزيد !!!! ، تركه مي گه اگه طبق برنامه حرکت کنيم شب ميرسيم


تركه ميره حرم امام رضا، ميگه: امام رضا قربونت برم، تو كه ضامن آهو شدي، ضامن من يابو هم بشو
به تركه ميگن تا حالا قارچ خوردي ميگه: نه ولي يه بار جِرخوردم


به تركه ميگن با سي دي جمله بساز ميگه: چسيدي


تركه مي خواسته بره خارج با خودش 3کيلو قند مي بره .مي گن اينارو کجا مي بري؟ مي گه اخه شنيدم غربت تلخه


تركه ميميره ازش عکس نداشتن تا گردن خاکش ميکنند


تركه نذر ميکنه دانشگاه قبول شد مادرشو پياده بفرسته کربلا


يارو مياد به تركه که افتاده تو چاه کمک کنه ، هر کار ميکنه نميتونه کمکش کنه تا بياد بيرون. ميگه مين ميرم 4-5 نفر بيارم ، تركه از ته چاه داد ميزنه ميگه: برو 10 نفر بيار فکر کردي من ميترسم


یک روز جرج بوش و راکی و بکام و یک پسر بچه هواپیمایشان داشته سقوط میکرده و انها 4 نفر بودن و 3 چتر نژاد داشتن
یک بکام میکه من یک فوتبالیستم و برای این جامعه مهمم و او با یک چتر میپرد و جرج بوش هم میگوید من هم مهمم و او هم با یک چتر میپرد و راکی و پسره میمانند و راکی هم میگوید
پسر جون تو جوان تری تو هم بپر پسره میگه نگران نباش جرج بوش با کوله پشتی من پرید
این جک مال خودم بود
برگرفته از سایت www.k800.blogfa.com
با جوک ها حال کردید اگر خودت هم چیزی داری برایم بفرست
واگر هم خوشت امد لطفا نظر بده

22 November 2007



درباره لیونل مسی
نام کامل لیونل اندرس مسی
تاریخ و محل تولد 24 ژوئن 1387 روزاریوی ارژانتین
ملیت ارژانتینی و اسپانیایی
قد 169 سانتی متر
وزن 67 کیلو گرم
باشگاه ها جوانان بارسلون و بارسلون
نخستین بازی ملی اوت 2005در برابر مجارستان
افتخارات بردن سوپر جام اسپانیا (2005) و قهرمان رقابت های فوتبال زیر بیست سال جهان (2005) و لالیگای سال
وبهترین بازیکن جام جهانی زیر بیست سال بهترین گلزن جام جهانی زیر بیست سال و بهترین بازیکن جوان جهان در سال 2005 و2006
منبع ویکی پدیا




استعداد طلایی ولز


رایان در رده ملی قصه پر غصه ای داست . تنها افتخار قابل ذکر او جایزه استعداد طلایی ولز بود . نخستین بازی ملی گیگز در حالی مقابل آلمان غربی انجام شد که یار تعویضی تیم ملی ولز تنها 17 سال و 321 روز سن داست . متاسفانه او در رده ملی هیچ مجالی برای درخشش به دست نیاورد . آنها در یک قدمی حضور در جام جهانی 2002 ، بازی برگشت پلی آف مقابل روسیه را در زمین خود با یک گل واگذار کردند تا ولزی ها به رغم داشتن بازیکنان بزرگی که اکثر آنها در لیگ برتر بازی می کنند همچنان ناکام باشند .


گل تاریخی رایان به آرسنال


آن روز شیطان بزرگ توپچی ها را به توپ بست ، اما زمان گذشت رایان به پختگی لازم رسید و منچستر به افتخار بازیکن نشاط آور اولدترافورد همواره گلهای زیبایی به ثمر رساند .

فوق العاده ترین گل دوران ورزشی گیگز در سال 1999 به ثمر رسید . بازی تکراری مرحله نیمه نهایی جام حذفی آن فصل مقابل آرسنال در ویلا پارک برگزار شد .

یونایتد تیم بسیار قدرتمندی داشت اما بیم آن می رفت که با شکست مقابل آرسنال دچار تضعیف روحیه شده و لیگ برتر و فینال لیگ قهرمانان را از دست بدهد . در شرایطی که بازی مقابل آرسنال با یک تساوی دیگر در حال اتمام بود ، اشمایکل بزرگ پنالتی حساس آرسنالی ها را مهار کرد تا بازی به وقت اضاف کشیده شود . ظاهراً باید ضربات پنالتی ، فرجام کار را مشخص می کرد . ولی در آخرین ثانیه گیگز دیوانه وار از مرکز زمین ، همه آرسنالی ها دریبل کرد و وقتی به دروازه بان رسید توپ را از بالای سر وی وارد دروازه نمود تا زیباترین گل تمام ادوار جام حذفی وارد دروازه دیوید سیمن شود . شادمانی رایان پس از گل به صحنه ای ماندگار تبدیل شد . او پیراهن و زیر پیراهنی خود را از تن خارج کرد و در میان آرسنالی ها شروع به دویدن کرد تا به نیمکت من یونایتد رسید . چند سال بعد بکهام در کتاب خاطرات خود فاش ساخت که آرسنالی ها هنگام دویدن گیگز رکیک ترین الفاظ را نثار وی کردند

گرفته شده از سایت ویکی پدیا


21 November 2007

آندره آ پیرل

آندره آ پیرلو

متولد : 1979/5/19

ملیت : ایتالیایی

باشگاه کنونی : آث میلان

شماره : 21

پست : هافبک

قد : 178سانتیمتر

وزن :۶۵ کیلوگرم

محل تولد: ایتالیا ، برشا ، فلرو

افتخارات المپیک : مدال برنز فوتبال مردان - المپیک 2004 آتن

در مورد فوتبال:

پیرلو در سال های 1998-1994 و سال 2001 (به صورت قرضی) برای تیم برشا و در سالهای 1999-1998 وسال 2000 برای تیم اینتر بازی کرده است . وی همچنین در فصل 2000-1999 برای تیم رجینا (به صورت قرضی) بازی می کرد و از سال 2001 به تیم آث میلان منتقل شد و هم اکنون نیز در این تیم توپ می زند.

او به همراه این تیم یک مرتبه موفق به فتح اسکودتو شد. وی همچنین به همراه تیم میلان یکبار قهرمان جام باشگاه های اروپا شد.

او برای تیم ملی ایتالیا در مسابقات یورو 2004 و در المپیک تابستانی سال 2000 بازی کرد و به همراه این تیم در سال 2000 موفق به کسب مدال برنز فوتبال مردان المپیک آتن گشت .

هم اکنون پیرلو یکی از بهترین هافبک های حال حاضر جهان به خصوص در سری آ به شمار می رود .

او دارای استعدادی فوق العاده در دادن پاسهای دقیق است . از دیگر تواناییهای این بازیکن می توان خلاقیت بالا و دادن پاسهای در عمق زیبا نام برد . در تیم میلان ، پیرلو مرکز تیم است و بازیکنان این تیم گرداگرد توانایی های او در ضمینه های مختلف مانند بازی خوانی و کنترل کردن بازی قرار دادند . پیرلو همچنین متخصص توپ های مرده نامیده می شود . او اولین گزینه برای زدن ضربات آزاد و کرنرها می باشد . پیرلو شگردی جدید برای زدن ضربات آزاد مرسوم کرد به این ترتیب که او با استفاده از آرایش مخصوصی که به سه انگشت بیرونی پای خود برای زدن ضربات آزاد میدهد توانسته است با رکورد بیشترین گل از ضربات آزادی را که بازیکنان میلان از اول تاسیس این باشگاه تا هم اکنون در نیم فصل اول زده اند تساوی کند(چهار گل در نیم فصل اول) به طوری که فقط دو نفر توانسته اند با این رکورد تساوی کنند( دیمیتری آلبرتینی 3بار و فرانک ریکارد 1 بار ).

تکنیک فوتبال بازی کردن این بازیکن واقعا بی همتاست و کیفیت بازی این بازیکن هیچ گونه محدودیتی برای مربی این تیم باقی نگذاشته است. . با این وجود چون در میلان بازیکنی مانند پیرلو از نظر خصوصیات تدافعی وجود ندارد وتنها کسانی که می توانند در میلان در پست او بازی کنند ( گتوزو و سیدورف) دارای خصوصیات لازم یک هافبک تدافعی خلاق نیستند پیرلو به ناچار در این پست بازی می کند .

پیرلو در جام جهانی 2006 آلمان یکی از مهره های اصلی این تیم به شمار می رود.

دورنمای خانوادگی

آندره آ پیرلو متولد یک خانواده ی ثروتمند است و پدر او دارای دو مرکز بزرگ ذوب آهن می باشد.از آنجایی که خانواده پیرلو عاشق بازی فوتبال هستند آندره آ را در بازی فوتبال پشتیبانی می کردند.البته اونها هیچ وقت چیزهایی رو که پیرلو دوست نداشت به او تحمیل نمی کردند.پیرلو دارای یک برادر می باشد که 3 سال از او بزرگتر است و در تیم برشا توپ می زند وی همچنین خواهری دارد که 10 سال از او جوانتر است .

اطلاعات دیگر

نامهای مستعار: Campanellino،Trilly،Metronomo

خانواده: یک برادر به نام ایوان که از او سه سال بزرگتر است. و یک خواهر که از او ده سال جوانتر است.همسری به نام دبروآ ، پسری به نام نیکولا و دختری به نام آنجلا

نخستین بازی برای تیم ملی ایتالیا : بازی مقابل آذربایجان

گرفته شده ویکی پدیا



رابرت دنیرو بازیگر موفق

رابرت دنیرو بازیگر ایتالیایی در سال 1943 در نیویورک متولد شد.
او تا کنون چند فیلم انتقادی بازی کرده است.
دنیرو برای بازی در نقش جیک لاموتا
(بوکسور موفق آمریکایی در دهه ۱۹۴۰ و اواسط ۱۹۵۰)در فیلم گاو خشمگین برنده اسکاربازیگری گردید. او برای ایفای نقش جیک لاموتا ۲۵ کیلوگرم وزن اضافه کرد و ضرب المثل بازیگری گردید. فیلمهای خوب دنیرو بسیارند. روزی روزگاری در آمریکا یک اودیسه بود. شکارچی گوزن یک فیلم انتقادی محشر از جنگ ویتنام بود. بیدارشده‌ها فیلمی در مورد یک بیمار فلج ذهنی بود که دنیرو نقش او را بخوبی ایفا کرد. تنگه وحشت یک فیلم تکان دهنده در مورد وحشت از انتقام بود. دنیرو برای این فیلم دندانهای خود را با اورتودنسی به هم ریخت و تنش را با جوهر گیاهی (که بعدها جذب بدن می‌شد) کلاً خالکوبی کرد تا نقش یک جنایت کار جنسی را بازی کند.دنیرو در بیش از هشتاد فیلم بازی کرده است که در زیر اسم تعدادی از آنها آمده است .

دنیرو همچنان در حال بازی در فیلم‌های مختلف است اما او نیز پیر شده‌است. جدیداً در فیلم‌های اسکورسیسی بازی نکرده‌است و در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری پروستات خود است.

گرفته شده از سایت ویکی پدیا

20 November 2007


جی کی رولینگ
او نویسنده ی تمامی داستانهای هری پاتر است
در حال حاضر این شغل او است
اگر علاقمند به او و داستانهای او هستید
میتوانید در قسمت های پایین تر خلاصه تمام داستان های او را ببینید
مرسی بدون نظر نروید و باز هم به این بلاگ سر بزنید

گرفته شده از ویکی پدیا



هری پاتر و سنگ جادو

همانطور که گفته شد این کتاب داستانی آهنگین و جذاب دارد. در ابتدا هری پاتر که نزد خاله و شوهر خاله اش زندگی می‌کند معرفی می‌شود ... هری ناگهان می‌فهمد که یک جادوگر است و لرد ولدمورت در کودکی به خانه آن‌ها حمله کرده و پدر و مادرش را کشته، ولی به طور شگفت انگیزی نتوانسته هری را نابود کند و جادویش به خودش بازگشته است، در نتیجه ولدمور از بین رفته و فقط یک زخم صاعقه مانند بر پیشانی هری گذاشته‌است.
هری در این داستان با رون ویزلی و هرمیون گرنجر دوست می‌شود و ماجرا‌هایی را در پی می‌گیرد . او می‌فهمد که سنگ جادو که یک وسیله جاودانه شدن است و عمر جاودانه می‌بخشد در هاگوارتز، مدرسه جادوگری هری پاتر مخفی شده‌است . او به معلم درس معجون‌ها
هری در پایان می‌فهمد که دلیل اینکه در کودکی از طلسم ولدمورت نجات یافته اینست که مادرش خود را فدای او کرده و با به وجود آوردن جادویی باستانی به نام جادوی عشق ولدمورت را شکست داده‌است. اما ولدمورت از بین نرفته و دوباره بازگشته و این بار هم معلوم نیست که از بین رفته باشد!
شک می‌کند که دنبال آن سنگ است و شبی بالاخره با کمک دوستانش از بزرگترین سد‌های دفاعی جادویی جهان رد شده و به سنگ جادو می‌رسد. اما در کمال تعجب می‌فهمد که فردی که در آن جا به دنبال سنگ است استاد دیگری است که تحت کنترل ولدمورت در آمده‌است. آن‌ها نبرد کوچکی می‌کنند و سر انجام ولدمورت نابود می‌شود

گرفته شده از ویکی پدیا



داستان از جایی آغاز می‌شود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر می‌برد. او جنی خانگی را می‌بیند که به او هشدار می‌دهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمده‌اند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار می‌کند و به خانه دوستش می‌رود.
بعد از اینکه وارد سال تحصیلی می‌شود اتفاقات عجیبی می‌افتد، گربه سرایدار با طلسمي خطرناك بيهوش مي شود و با خون نوشته‌هایی بر دیوار‌ها حک می‌شود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شده‌است.

بعد از آن به چند نفر حمله می‌شود و همه به هری پاتر شک می‌کنند. کسانی که مورد حمله قرار می‌گیرند خشک می‌شوند و در این میان با گره گشایی‌های گسترده، هری می‌فهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام می‌دهد یک مار غول پیکر است، در این میان او می‌فهمد که نا خواسته زبان مار‌ها را می‌داند. در همان موقع جینی، خواهر رون که بهترین دوست هری است، به تالار اسرار برده می‌شود و هری و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات می‌دهند. در پایان مشخص می‌شود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت(تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام می‌شده است!




هری پاتر و زندانی ازکابان

هری پاتر می‌شود با هری درگیری پیدا می‌کند و هری نا خواسته باعث اتفاق نا خوش آیندی می‌شود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا می‌رود.
هری از خانه فرار می‌کند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو می‌شود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سر انجام می‌فهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمی‌فرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد!
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص می‌شود که سیریوس بلک پدر خوانده اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیرپتی گرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده و از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بوده‌است. اما درست وقتی که همه چیز درست می‌شود و سیریوس موش را به شکل عادی برمی‌گرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار می‌شوند همه چیز نقش بر آب شده و پیر پتی گرو فرار می‌کند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی می‌شود هری و هرمیون گرنجر ، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات می‌دهند و او را فراری می‌دهند . همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانه‌سازسیریوس بلک فرار کرده و هری به مدرسه باز می‌گردد.
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانه خاله مبارزه می‌کند. در نهایت

گرفته شده از ویکی پدیا

هری پاتر و جام اتش

هری پاتر و جام آتش شروع یک سری داستانی مجزا اما مربوط است. تا به این جا داستان‌های هری پاتر مجزا و جدا از هم بوده و هر کدام به تنهایی قابل فهم بوده‌اند، اما از این داستان یک سیر پیوسته داستانی شروع می‌شود که همه داستان‌ها کاملا با هم در ارتباطند و اسکلت کلی اینگونه‌است که لرد ولدمور به بدن فیزیکی خویش باز می‌گردد و جدال‌هایی را با هری در پی دارد که سیر صعودی این داستان‌ها تا پایان هفتمین داستان بر این اساس است.
در این داستان هیجان نقش اول را دارد، بر خلاف داستان اول هری پاتر داستانی آهنگین و قابل پیش بینی نیست، مانند داستان دوم وحشت نقش اصلی را در آن بازی نمی‌کند و بر خلاف داستان سوم دیالوگ‌ها تقریبا هیچ نقشی در آن ندارند اما، این داستان هیجان را به همراه می‌آورد و هری پاتر را بسیار قوی تر از آنچه بود نشان می‌دهد. در واقع جی کی رولینگ قصد دارد بزرگ شدن هری پاتر را به نمایش بکشد.[نیاز به ذکر منبع]


داستان با روایتی شروع می‌شود از گذشتهٔ لرد ولدمورت و بعد داستانی دیگر که ولدمورت فرد غیر جادوگری را می‌کشد و در مورد کشتن هری پاتر صحبت می‌کند و بعد معلوم می‌شود که این روایت در واقع خوابی بوده که هری می‌دیده! هری به پدر خوانده خود یعنی سیریوس بلک نامه می‌نویسد و جریان را می‌گوید. بعد از آن با خانواده دوستش رون ویزلی به دیدن مسابقه فینال جام جهانی کوییدیچ می‌رود.

وقتی وارد مدرسه می‌شود می‌فهمد که مسابقات دوره‌ای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ) ، انجام می‌شود ، آن سال در هاگواترز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمی‌تواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیاندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت می‌کند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شده‌است، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون می‌آید و همه با او دشمنی پیدا می‌کنند، حتی بهترین دوستش : رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه می‌شود و در مرحله اول با اژدها روبرو می‌شود، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ موجودات دریایی نجات می‌دهد خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات می‌دهد و این باعث می‌شود که امتیازاتش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق می‌شود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری ، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس می‌کنند به مکان دیگری منتقل شده و فرود می‌آیند.
در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکیش است و سدریک نیز کشته می‌شود. هری و ولدمورت با هم دوئل می‌کنند و هری موفق به فرار می‌شود و به هاگوارتز باز می‌گردد !
وقتی باز می‌گردد و همه در فکر مرگ سدریک هستند، معلم درس دفاع در برابر جادوی سیاه او را به دفترش می‌برد و برایش می‌گوید که او معلم این درس یعنی مودی چشم باباقوری نیست، بلکه مرگ خواری است که خود را به شکل مودی در آورده، او نام هری را داخل جام آتش انداخته و او بوده که غیر مستقیم کمک می‌کرده تا هری در مسابقه سه جادوگر پیروز شود. اما قرار بوده که هری به دست ولدمورت کشته شود ولی هری موفق به فرار شده و به همین دلیل مودی قلابی قصد کشتنش را می‌کند. اما همان موقع مدیر مدرسه می‌رسد و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان می‌رسد

گرفته شده از ویکی پدیا
!



هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشته‌است، او از لرد ولدمورت و کار‌های اخیرش کاملا بی خبر بوده‌است. روزی که او با پسر خاله غیر جادوگرش دعوا می‌کند دیوانه‌سازها که نگهبانان زندان آزکابان هستند پیدا می‌شوند و به آن‌ها حمله می‌کنند و هری آن‌ها را با جادو فراری می‌دهد.
اما هری به دلیل اینکه قبل ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده توسط وزارت سحر و جادو به دادگاه احضار می‌شود. او سرانجام تبرئه شده وبه مدرسه می‌رود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است.

کل داستان به این مشغول است که تشکیلاتی سری به نام محفل ققنوس تشکیل شده که بر ضد لرد ولدمورت کار می‌کند، مدیریت محفل ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیر مستقیم هری پاتر و وزارت سحر و جادو را نشان می‌دهد زیرا وزارت سحر و جادو بازگشت ولدمورت را انکار می‌کند و مقالاتی ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامه‌ها به چاپ می‌رساند.
هری خواب‌هایی می‌بیند که همه به واقعیت تبدیل می‌شود. او در واقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک می‌کند و زمان‌هایی که خواب است تمام اتفاقاتی را که او انجام می دهد و یا می‌بیند از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سر انجام او خوابی می‌بیند که سیریوس بلک پدر خوانده اش اسیر ولدمورت است و به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده، که جایی در وزارت سحر و جادو است، می‌رود. دوستانش هم با او می‌آیند اما مشخص می‌شود که ولدمورت او را فریب داده تا او به وزارت سحرو جادو بیاید و گویی که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده را بیابد. هری اسیر مرگ‌خواران می‌شود و پس از کمی مبارزه اعضای محفل ققنوس فرا می‌رسند.
سر انجام گوی پیشگویی می‌شکند و کسی پیشگویی را نمی‌فهمد ... دامبلدور با ولدمورت مبارزه می‌کند و هری به هاگوارتز باز می‌گردد.

هری با دامبلدور صحبت می‌کند و محتوای پیشگویی را می‌فهمد. پیشگویی از این قرار است که: کسی که می‌تواند ولدمورت راشکست دهد در پایان ماه ژوئیه به دنیا آمده و نشانی مخصوص دارد. او و ولدمورت با حضور هم نمی‌توانند زندگی کنند.
هری به خانه می‌رود تا در آرامش با این مسئله بزرگ کنار بیاید که تنها کسی که می‌تواند بزرگترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.



هری پاتر 7

کتاب هفتم هری پاتر که به تازگی منتشر شده کتابی است که سرنوشت هری پاتر و دیگر شخصیت‌های داستان را مشخص می‌کند.تقریبا نیمی از طرفداران ایرانی هری پاتر کتابی را به عنوان هری پاتر هفت به قلم خود نوشته‌اند. مسئله اصلی داستان هری پاتر هفت پیدا کردن جان پیچ های باقی مانده و در نهایت نبرد نهایی با ولدمور است.هری پاتر در این کتاب متوجه می شود که 3 چیز به اسم یادگاران مرگ وجود دارد که صاحب آن ها ارباب مرگ می شود و تصمیم می گیرد به دنبال آن ها نیز برود.در این کتاب با گذشته ی دامبلدور نیز بیشتر آشنا می شویم

منبع سایت ویکی پدیا


سیریوس بلک
رنگ مو مشکی
رنگ چشم خاکستری
در گروه گریفیندور
مدرسه هاگوارتز
نژاد اصیل زاده
قدرت های ویژه جانور نما تبدیل به سگی سیاه میشود
عضویت در محفل ققنوس
اولین حضور در هری پاتر و سنگ جادو

بدون نظر نروی


گرفته شده از ویکی پدیا
نام مایکل گامبون
رنگ چشم ابی
رنگ مو نقره ای و سفید
نژاد اصیل زاده
در گروه دامبلدور
مدیریت هاگوارتز
مهارت قدرت جادویی بالا و اشنایی با قدرت های ویژه و اشنایی با طلسم های مدرن
در نقش البوس دامبلدور
اولین حضور در هری پاتر و سنگ جادو
لطفا بدون نظر نروید

گرفته شده از ویکی پدیا



نام روبرت گرینت
رنگ چشم ابی
رنگ مو قرمز
عضویت در گروه دامبلدور
مهارت ها استعداد بی نظیر در شطرنج جادویی و دروازه بانی کوییدیچ
نژاد اصیل زاده
مدرسه هاگوارتز
در نقش ران بیلیوس ویزلی
اولین حضور در هری پاتر و سنگ جادو
بدون نظر نروید

گرفته شده از ویکی پدیا


نام دنیل راد کلیف
نژاد دو رگه
مدرسه هاگوارتز
عضو گروه گریفیندور
رنگ چشم سبز
رنگ مو مشکی
توانایی در برابر جادوی سیاه
عضویت در بازی کوییدیج و صحبت به زبان مارها
عضویت در گروه دامبلدور
در نقش هری پاتر
اولین حضور در فیلم سنگ جادو
در حال حاضر پولدارترین پسر دنیا

بازیگر بسیار عالی و با استعدادی است و زیبا کار میکند

گرفته شده از ویکی پدیا
اما واتسون
رنگ مو قهوه ای
رنگ چشم قهوه ای
گروه گریفیندرو
مدرسه هاگوارتز
نژاد مشنگ زاده
قدرت های ویژه بهترین دانش اموز در تمامی دروس مدرسه
عضویت در ارتش دامبلدور
نقش در فیلم هرمیون جین گرنجر
اولین حضور در هری پاتر و سنگ جادو

از نظر من او بازیگر عالی است و خوب نقش افرینی میکند
لطفا بدون نظر نروید و باز هم به این بلاگ سر بزنید

گرفته شده از ویکی پدیا

18 November 2007


رضا متولد ۱۳۶۴ ملقب به رضا پیشرو خواننده ترانه های رپ فارسی است که در آلبوم جنگل آسفالت با سروش لشگری همکاری داشته است. وی همچنین از اعضاء گروه موسیقی رپ صامت است.از سال ۱۳۸۰ رپ خوانی را شروع کرده و همچنین از القاب رضا کینگ و 3pac نیز استفاده کرده است. تا کنون دو آلبوم ساخته که آخرین آن جهنم ساکت می باشد

رونالدو یک بازیکن فوتبال اهل برزیل است که هم اکنون در تیم آ.ث.میلان ایتالیا بازی می‌کند.رونالدو اولین بازی ملی خود را در ۱۷ سالگی برای برزیل انجام داده است و در ۱۸ سالگی به مقام برترین بازیکن فوتبال جهان دست یافته است، اما به دلیل مصدومیت‌های فراوان، اکنون در فوتبال خشن ایتالیا، دچار مشکل شده است

وی با مُدل برزیلی دانیلا چیکارلی ازدواج کرد که بعدها این ازدواج به جدایی انجامید


من این مطالب را از سایت ویکی پدیا برداشتم اگر خواستید میتوانید در سایت ویکی پدیا بیشتر بگردید

رونالدو ده آسیس موریرا (زادهٔ 21 مارس 1980 در پورتو آلگره، برزیل) فوتبالیست مشهور برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها «رونالدینهو» شناخته می‌شود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی «رونالدوی کوچک»‌ است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده می‌شود.

رونالدینیو در حال حاضر در بارسلونای اسپانیا بازی می‌کند و با این تیم به قهرمانی لیگ اسپانیا (2 بار) و جام قهرمانان اروپا رسیده است. او تا بحال دو بار از سوی فیفا به عنوان بهترین بازی‌کن سال برگزیده شده است.

او در ضمن از موفق‌ترین بازیکنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانی جام جهانی 2002 رسیده است.


من این مطالب را از سایت ویکی پدیا برداشتم اگر خواستید میتوانید در سایت ویکی پدیا بیشتر بگردید